سحر خیزیو کام روا بودن .
شب دیر خوابیدن و سخت کوش بود .
تا حدودی نیاز به این کارا نیستا ولی اگه نباشه دیگه هدفی نیست.
اخه میدونی چیه این که میگن ما رباط نیستیمو راست میگن خیلی هم خوب بلدیم توجیه کنیم وای بر توجیه کنندگان که از ستم کارانن به جان خویش.
اگه میگم این عادت که یه روزم باید با صبح زود شروع بشه و شب دیر تموم بشه دلیل داره و براساس خودشناسی که از خودم داشتم این برام ثابت غیر قابل ردشدن است (یعنی تا این حد )
شنبه : شنبه ها یه حسی به نام بمب انرژی دارن یعنی اگه بهش بها بدی بدجور هواتو داره راحت میتونه انرژی یه هفته رو تأمین کنه .
این دیدگاه که تعادل برقرار کنم تا خستگیم از بین بره توجیه خنده داره(خودش میدونه با کیم )
اگه قرار شب بخوابی پس مطمعن باش پرونده ی روزت بسته میشه و بخوای نخوایی استراحت میکنی ولی اگه قرار باشه این دیدگاهو برای خودت پرچم کنی باید بدونی خستگی از تلاش خیلی ارامش بخش تر از خستگی روح و افکار پریشونه .
یه جا میخوندم: برنامه ریزی که خیلی سطحی باشه و انجام بشه خیلی بهتر از یه برنامه ریزی همه چی تمومه جا مونده باشه .
یکشنبه برای دوشنبه : یکشنبه رو جوری شروع کن که دوشنبه براش استرس پیدا کنه که ایا میتونم بزنمش یا نع ¿ اینجاست که تن به تن یاری میده ( من برای نابودی نبوده ام بلکه برای بقا بوده ام این سخنی است از یکشنبه ) درواقعه یه جور تقسیم کاره که تو بد ترین حالت باید مساوی تموم بشه وباخت معنا نداره .
سه شنبه برای چهار شنبه : شنیدی میگن وزنه های آخر بیشترین عضله سازی رو دارن ؟ پس وزنه های اولی پس چی ؟ خب اینجاست که باید حواست باشه وزنه های اولو که خوب زدی مغرور نشیو به فکر عضله سازیه باشیو وا ندی توجیه و کم کاری نکنی.
پنجشنبه : روزی رسیده که یه نیم نگاه به چهار روز گذشته کنی چند قطره انرژی فعال سازیو شروع یه روز پر قدرت حتما سحر خیزی چون این روز روز خاصی مخصوصا غروباش اخ اخ اخ اصلا هستم واسه غروبای پنجشنبه و جمعه.
جمعه: به اصطلاح روز استراحته ولی سرگرمی میچسبه .برنامه ی یه هفته رو بچینی ،مشغول طراحی باشی ، عکس های جالب و دنبال کنی تست بزنی ، اونم که الویت اول دیگه اوووم.
